Friday, December 29, 2006

من و سه روز بی خبر تر از همیشه از خودم
چرا؟ هجوم تمام این سال ها اشک اشک اشک ومن که خوبم پس چرا گریه می کنی ؟
کاش تمام لحظات بد جا خالی کند ، برای هیچ چیز
من تمام خودم را گریه کردم ، باران می بارید سه روز مداوم، همه جا خیس بود امروز باران نبارید اما آسمان ابری بود و خورشید
لکه های تو هم بود
تلخی مادرم
مهر او
پدرم
اما وارش نیست ، مدت هاست که ندیدمش

No comments: